در سفر آموختم :
«در زندگی اتفاقهای سادهای هست که مثل معجزه، روح را آهسته سیراب میکند و به کمال میرساند. این اتفاقهای ساده را نمیشود به کسی اظهار کرد، چون عموما عادت دارند این جریاناتِ ساده و معمولی را جزو اتفاقات و پیشآمدهای نادر و عجیب بشمارند و اگر کسی بگوید یا بنویسد، مردم به رسم عقاید جاری ونگاهِ خودشان سعی میکنند آن را یک اتفاق خیلی خاص که فقط برای بعضی آدمها میافتد تلقی بکنند»
با احترام به صادق هدایت و عذرخواهی از او که حرفم را در قالب نوشتهء جاودانهاش بیان کردم.