« من و همسفرم در یکی از سفرهای دوچرخهای - عکس: فرید دولتآبادی »
در
میان انواع سفرهای ماجراجویانه، سفر با
دوچرخه یکی از جذابترین گزینههاست. با وجودی که این سبکِ از سفر، چالشها و فراز
و نشیبهای خاص خودش را دارد اما میتوان گفت همین چالشها و اتفاقات میتواند بخش
مهمی از هیجانات و ماجراجوییهای سفر با دوچرخه باشد.
پیمودن جاده با دوچرخه به مسافر این امکان را میدهد که وسایلِ لازم و موردنیاز برای سفرهای طولانی را همراه خود بر روی دوچرخه حمل کند، آهسته و پیوسته رکاب بزند و با آرامش و دقت بیشتری به پیرامون خود بنگرد، زیباییها و تصویرهای مسیر را تماشا کند، گاهی توقف کند، با دیگران ارتباط برقرار کند و یا مسیرش را تغییر دهد و برحسب علاقهمندیهایش مدتی در مکانی مناسب اقامت کند.
مسیرِ
سفر در «سفر با دوچرخه»، اهمیت اصلی و
ویژهی خود را بازمییابد چراکه در سفرهای ماجراجویانه، مقصد برای مسافر اهمیت
چندانی ندارد و «مسیر» است که به سفرِ او معنا و مفهوم میبخشد و اصلیترین
اتفاقات، چالشها، ارتباطات، خاطرات و مخاطرات، در این بخش از سفر اتفاق میافتد.
هنری میلر نویسندهی شهیر آمریکایی در این مورد میگوید: «مقصد نهائی در سفر رسیدن
به مکانی خاص نیست، بلکه سفر راهی برای لذت بردن از مسیر محسوب میشود.»
بهعبارتدیگر برای رسیدن به مقصد، عجله و اضطراری نیست چراکه اگر اینگونه بود
مناسبترین وسیله برای سفر، هواپیماست که مسافر را در سریعترین زمانِ ممکن به
مقصد میرساند و او را از چالشهایِ مسیر دور میکند.
در سفرهای ماجراجویانه، هدف درکِ مسیر و همنوایی با جادههاست. چهبسا گاهی اوقات (بر اساس تجربههایی که من در سفر با دوچرخه دارم)، نقطهی اوج سفر در مسیر اتفاق میافتد و حتی در مواقعی، باعث تغییر مقصد نیز میشود.
« همسفرانِ من در حال استراحت در سفرِ شیراز به اهواز با دوچرخه - عکس: حمید سلطانآبادیان »
یکی از چالشهایی که در سفر با دوچرخه برای مسافر وجود دارد انتخاب مکانی برای اقامت در مسیرِ سفر است. سایکلتوریستها (گردشگرانِ دوچرخهسوار) معمولاً همراه خود چادرِ کمپ و وسایل اقامت شبانه را به همراه دارند اما انتخاب مکان مناسب و امن در مسیرهای بینشهری یکی از چالشهای همیشگی در سفر با دوچرخه است.
علاوه بر موارد گفتهشده، بعضی مواقع امکان برپایی چادر و کمپینگ به علت بارش باران، نبودِ مکان امن و مناسب و یا خستگی و تاریکیِ شب وجود ندارد، از طرفی دیگر برای یک سایکلتوریست لازم است در سفرهای طولانی، هرچند روز یکبار برای تجدیدقوا، استفاده از حمام و امکانات رفاهی، مکانی را برای اقامت انتخاب کند که دسترسی به همهی این موارد در آن مکان مقدور باشد، دراینبین اماکنی مانند خانههای بومی و محلی وجود دارند که تجربه بکر و بینظیری از اقامت را برای ما رقم میزنند.
در سفرهای بینشهری با دوچرخه، قبل از شروع حرکت مسیر روی نقشه تعیین میشود و جادههای خلوت و فرعی که از میان شهرهای کوچک و روستاها میگذرد بهترین انتخاب است، معمولاً در این شهرهای کوچک و روستاها اقامتهای بومگردی وجود دارد که یکی از بهترین گزینههای برای اقامت است.
اقامتگاههای بومگردی، سبکِ جدیدی از اقامتگاه هستند که در کنارِ داشتنِ مزایای بیشمار، از هزینهی مناسبتری هم برخوردار هستند. از مهمترین مزایای اقامت در اقامتگاههای بومگردی، امکان آشنایی مسافر با رسم و رسوم، تاریخ، معماری و فرهنگ منطقهای است که به آنجا سفر میکنیم.
بنابراین با رزرو اقامتگاه بومگردی در اصل با یک تیر میتوان چند نشان زد، هم هزینههای سفر کاهش مییابد و هم آشنایی با شهر یا روستایی که از آن عبور میکنیم اتفاق میافتد. از همین رو میتوان مکان یا اماکن موردنظر را چند روز قبل از رسیدن به توقفگاههای شبانه انتخاب کرد و هماهنگیهای لازم را برای رزرو آن انجام داد.
امروزه برخی از سایتهای اجاره ویلا و اقامتگاه معتبر نظیر سایت اتاقک راهاندازی شدهاند که با اجاره آنلاین اقامتگاههای مختلف در کلیه نقاط کشور (شامل بوم گردیها، کلبههای چوبی، کلبههای جنگلی، سوئیتها و ... )، با قیمتی بهصرفه و تنوع بالا، امکان انتخاب و عبور از چالش مکانِ اقامتِ مناسب در سفر را میسر کردهاند.
با رزرو آنلاین اقامتگاه از این سایتها، میتوان هزینههای سفر را بهطور قابلملاحظهای کاهش داد، نگرانی همیشگی از محل اقامتِ بعدی را از ذهن پاک کرد و با آرامش و طیبِ خاطر از مسیر سفر لذت برد.
« عکس: حمید سلطانآبادیان »
گاهی همین اقامتگاهها با توجه به جذابیتهای
فرهنگی و معماری، بخش مهم و خاطرهانگیزی از سفر را به خودشان اختصاص میدهند طوری
که یکشب اقامت در آن کافی به نظر نمیرسد. درعینحال که سبکِ سفر با دوچرخه،
ماجراجویانه و مبتنی بر اتفاقات غیرقابلپیشبینی است اما برای داشتن انرژی و
آمادگی لازم برای عبور از این ماجراها لازم است که قبل از شروع سفر، گزینهی مهم
«وضعیتِ مکانهای اقامت شبانه» در مسیر را بررسی و تا حد امکان این اماکن را انتخاب و رزرو کرد.
.
« مرحوم پدرم، من و مرحوم عموجان روی تراس خانهی پدری»