در مسیر

نوشته‌های حمید سلطان آبادیان از سفــــر، زندگی و ...

در مسیر

نوشته‌های حمید سلطان آبادیان از سفــــر، زندگی و ...

دیگران



قدم می‌زنیم در خیابان‌های شلوغ، در میان آدم‌هایی که برای ما غریبه‌اند. ما آشنایانی هستیم که در بین جماعت عظیمی از غریبه‌ها گرفتار شده‌ایم. آدم‌های قدبلند، آدم‌های قدکوتاه، آدم‌های چاق، آدم‌های لاغر. هیچکدام برای ما فرقی نمی‌کنند. همه غریبه‌اند. بعضی‌هایشان ترسناکند و بعضی از آن‌ها، عجیب و غریبند. آن‌ها فقط تصویرهایی هستند که عبور می‌کنند، اشباحی هستند با چشمانی حریص و صداهایی هستند که همهمه می‌کنند. شاید زندگی، مهارت عبور از بین همین آدم‌ها باشد، طوری که تنه‌ای به تنه‌ات نخورد. طوری که انگار نیستی و نیستند. آن‌گونه که حضورت، علامت سوالی برای آدمِ دیگری نباشد. هرکسی به تنهایی، حامل دردها، شادی‌ها، رنج‌ها و خاطراتِ خویش است. با این بارِ سنگین، عبوری این‌چنین نرم و نازک و رها، از میان قد‌بلندها، قدکوتاه‌ها، چاق‌ها و لاغر‌ها، ترسناک‌ها و عجیب‌و غریب‌ها، خیلی سخت است. شاید هم، ما غریبه‌هایی هستیم در بین انبوهی از موجودات که همه با هم آشنایند. البته فرقی هم نمی‌کند. در هر دو حالتش، این ما هستیم که همدیگر را می‌شناسیم. و این تنها مرهمیست که دردِ حضور در دنیایی وارونه را، التیام می‌بخشد. 

.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد