اخماتو باز کن،
بیا با هم بریم سفر.
یک کوله پشتی بردار و یک قاشق، چنگال لازم نیست.
شادیهاتو بردار، غمها و غصهها و نگرانیها لازم نیست.
نمک بردار، فلفل لازم نیست.
خندههاتو بیار، بغضها سنگینند، بسته هاش لازم نیست.
یک رادیوی کوچیک دارم، غر و ناله و اما و اگر لازم نیست.
کلی رختخواب از چمن هست، تختخواب لازم نیست.
یک تیکه نون بیار، خورشت فسنجون لازم نیست.
یک شلوار با کلی جیب بپوش، اسکناس و تراول لازم نیست.
خلاصه،
بیا بریم سفر،
بهانه لازم نیست ...
راستی،
پیاده میریم،
دوچرخه لازم نیست.
.
مرحبا به این دلنوشته ی برخواسته از دل
ولی باید دانست که :
درست است که هدف مقصد نیست و هدف رفتن است اما هر رفتنی را علتی هست و غایتی تا انسان به سوی آن سیر کند که هر چه این غایت والا تر و دست نیافتنی تر باشد سفر نیز پربار تر و غنی تر می شود .
چونان که شاعر می گوید:
در بیابان گر به شوق کعبه زد خواهی قدم
سرزنش ها گر کند خار مغیلان غم مخور
لذا اگر به این مطلب توجه نشود سفر جز مشتی خاطرات نخواهد بود
عالی بود کیف کردم.